داو آخر

ساخت وبلاگ

داو (لغت نامه دهخدا) :
نوبت بازی نرد و شطرنج،
نوبت باختن نرد و قمار و
بازی های دیگر.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اهل نظر دو عالم
در یک نظر ببازند
عشق است و داو اول
بر نقد جان توان زد

"حافظ"

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

داو آخر
نام رمانی علمی - تخیلی
نوشته ی برزو سریزدی
برای رده ی سنی
کودک و نوجوان است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 205 تاريخ : چهارشنبه 31 خرداد 1396 ساعت: 7:03

 

همه می گفتند اُوِه آدم گوشت تلخی است. شاید حق با آن ها بود. خودش هم زیاد مطمئن نبود و هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده بود. همه او را «غیر اجتماعی» خطاب می کردند و اُوِه فرض را بر این گذاشت که منظورشان این است که او از آدم ها خوشش نمی آید. البته نمی توانست این موضوع را انکار کند، اکثر مردم هوش چندانی نداشتند.

مردی به نام اُوِه - فردریک بَکمَن

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 184 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 19:52

 

هیچ وقت متوجه نشده چرا مردم در زندگی شان سعی می کنند راجع به هر مسئله ای بیندیشند، و آن را هضم کنند، در حالی که می توانند آن را همان طور که هست قبول کنند. آدم همین است که هست و آن کاری را می کند که می تواند، و باید با شرایط کنار بیاید.

مردی به نام اُوِه - فردریک بَکمَن

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 205 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 19:52

 

وقتی آدم یک نفر را از دست می دهد، دلش برای خیلی از نکته های کوچک تنگ می شود؛ برای خنده هایش، این که چگونه در خواب خودش را از یک دنده، روی دنده ی دیگر می انداخت، یا این که آدم دیوار را به خاطر او رنگ می زد...

مردی به نام اُوِه - فردریک بَکمَن

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 149 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 19:52

 

و این جور شد که اُوِه در دو سال بعد، شب ها قطارها را تمیز می کرد. و اگر این اتفاق رخ نمی داد، او هم هرگز با همسرش در صبح روزی که شب کاری اش به پایان رسیده بود، آشنا نمی شد. با دختری با کفش های قرمز، گل سینه ی طلایی و موهایی بلوند-قهوه ای و با خنده ای که در باقی مانده ی عمرش احساس می کرد که انگار یک نفر با پای برهنه، به سرعت از روی سینه اش رد می شود.

مردی به نام اُوِه - فردریک بَکمَن

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 175 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 19:52

 هیچ کدام از آن ها سونیا را به چشمی ندیدند که این مرد جوان. وقتی در قطار کنار سونیا نشست، طوری به او نگاه می کرد انگار او تنها زنِ دنیاست.  ... سونیا متوجه شده بود که چنین مردانی دیگر پیدا نمی شوند. شاید اُوِه برای او شعر نمی نوشت، شاید برایش شب ها شعر نمی خواند، شاید با هدایای گران بها زیر بغل به د داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 182 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 19:52

 

وقتی سونیا دست از حرف زدن بر می داشت، کاری که البته به ندرت انجام می داد، چنان سکوتی حاکم می شد که آدم مشابه آن را فقط در مواقعی که یک پدر و یک مرد جوان کنار هم نشسته باشند می دید، وقتی پدر نمی خواهد دخترش را رها کند  و مرد جوان هنوز نمی داند که انتخاب شده تا دختر را از چنگ پدر بیرون بیاورد یا نه.

مردی به نام اُوِه - فردریک بَکمَن

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 173 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 19:52

داو (لغت نامه دهخدا) :
نوبت بازی نرد و شطرنج،
نوبت باختن نرد و قمار و
بازی های دیگر.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اهل نظر دو عالم
در یک نظر ببازند
عشق است و داو اول
بر نقد جان توان زد

"حافظ"

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

داو آخر
نام رمانی علمی - تخیلی
نوشته ی برزو سریزدی
برای رده ی سنی
کودک و نوجوان است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 203 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 19:52

 

سونیا سرش را بالا آورد و عمیق در چشمان اُوِه نگاه کرد.

گفت «حالا باید من رو دو برابر قبل دوست داشته باشی.»

و اُوِه یک بار دیگر به او دروغ گفت؛ چون گفت این کار را انجام خواهد داد، با وجودی که دقیقا می دانست که غیر ممکن است بتواند او را فراتر از آنچه دوست داشت، دوست داشته باشد.

مردی به نام اُوِه - فردریک بَکمَن

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 186 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 19:52

 

برای هر کسی که قصد نوشتن دارد، اندیشیدن به جنسیت مهلک است. به سادگی زن یا مرد خالص بودن مرگ آور است؛ انسان باید زن مردانه و مرد زنانه باشد.

اتاقی از آنِ خود - ویرجینیا وولف

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 161 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 14:38

 

برای روشنی وضعیت هم که شده، مجبورم برای سکونتم در این مکان یک لحظه ی آغازین در نظر بگیرم. خود جهنم هم با این که ابدی است، از زمان تمرد ابلیس آغاز شده است.

نام ناپذیر - ساموئل بکت

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 178 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 14:38

 

آدم همه چیز را در حالی به حرکت در می آورد که نمی داند چطور جلویشان را بگیرد. مثلا حرف زدن. آدم شروع می کند به حرف زدن، طوری که پنداری هر وقت اراده کند، می تواند خاموش شود.

نام ناپذیر - ساموئل بکت

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 181 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 14:38

 

همان لحظه که کسی بتواند بگوید، کسی در راه است، همه چیز رو به راه می شود. شاید من هنوز هزار سال راه پیش رو داشته باشم. مهم نیست. او در راه است.

نام ناپذیر - ساموئل بکت

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 160 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 14:38

 

دیگر از خودم چیزی غیر از این نمی خواستم که بدانم آنچه می شنوم، صدای معصومانه و ضروری چیزهای گنگ و لالی که مجبور به تحملشان هستم نیست، بلکه پر حرفیِ آبستنِ وحشتِ کسی است که محکوم به سکوت شده.

نام ناپذیر - ساموئل بکت

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 151 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 14:38

 

بین خودشان برای همه چیز پاسخی تند و صریح پیدا می کنند. و چقدر از گفتگو لذت می برند، و خودشان می دانند برای کسی که در گفتگو شرکت ندارد، هیچ عذابی بدتر از این نیست.

نام ناپذیر - ساموئل بکت

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 155 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 14:38

 

کسی که یک بار مجبور به گوش دادن شده، همیشه گوش خواهد کرد، چه بداند که دیگر هرگز چیزی نخواهد شنید، و چه نداند.

نام ناپذیر - ساموئل بکت

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 149 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 14:38

 

آیا رنجی یکدست و یکپارچه به رنجی که با فراز و فرودهایش، در لحظه های خاص، تصور ابدی نبودن این رنج را القا کند، ارجح نیست؟ این به هدف بستگی دارد. یعنی؟ حمله ی خفیف بی تابی و بی قراری، در وجود آن کس که شکیباست.

نام ناپذیر - ساموئل بکت

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 165 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 14:38

 

هرگز متوجه نشدید که خودتان تنها منتظر بودید، این نمایش است، انتظار در تنهایی، این نمایش است، انتظار در تنهایی، در دل هوای بی تاب و بی قرار، تا نمایش شروع شود، تا بالاخره چیزی شروع شود، برای این که چیزی غیر از خود شما وجود پیدا کند...

نام ناپذیر - ساموئل بکت

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 159 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 14:38

 

بله، در زندگی من، چون باید همین نام را بر آن بگذاریم، سه چیز وجود داشت، ناتوانی از حرف زدن، ناتوانی از ساکت ماندن، و تنهایی...

نام ناپذیر - ساموئل بکت

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 141 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 14:38